Friday, February 29, 2008

world press review

otectاین پست نیز ترجمه یکی از سایت ها می باشد که مطالبی درباره خروج گوگوش و کنسرت هایش نوشته. در انتها نیز چند خطی درباره پست قبل می نویسم.

نوشته شده توسط سارا هموند

برای مردم قدیمی ایران او یاد آور خاطرات جوانی می باشد.

برای کسانی که ایران آزاد را آشکار نمی کردند، او نمادی برای آزادی بود که آنها آن را انکار می کردند. ستاره پاپ ایرانیان-گوگوش- کسی که در سال 1960 لباس خوانندگی پوشید و شعر فارسی را وارد دیسکو ها کرد در حال رهایی از سالهای سرکوبی است.

گوگوش (که نام واقعی او فائقه آتشین می باشد) در سال 1979 وقتی که جمهوری اسلامی به جای حکومت پهلوی روی کار آمد او نیز از بازیگری و ضبط موسیقی منع شد.

بر خلاف دیگر خوانندگان ایرانی که به آمریکا و کانادا فرار کردند، او ماند و در تهران در یک آپارتمان زندگی ساکتی را سپری کرد تا اینکه در سال 1997 به طور قانونی از کشور خارج شد. گوگوش در مصاحبه اش با هفته نامه الاهرام قاهره می گوید:

"من می خواهم با پاسپورت قانونی از کشور خارج شوم.....از اینکه شانس برگشت ندارم نگرانم."

استواری او صمیمیت مردم ایران را در داخل و خارج ایران به همراه داشت. به طوری که در ماه جولای گذشته (سال 2000) در نوزده شهر از جمله دبی که درست کنار خلیج فارس و نزدیک به ایران بود کنسرت هایی را به راه انداخت که رکوردی برای ماه جولای بود. (همزمان با سال نو ایرانیان) این قسمت عین ترجمه متن هست که کمی تناقض دارد چرا که ماه جولای به طور تقریبی برابر با تیر ماه ایرانیان می باشد. گوگوش توانست با یادآوری خاطرات گذشته و آهنگ های جدید اشک 20.000 نفر را درآورد.

گوگوش در مصاحبه دیگری که با آفتاب باکوی آذربایجان داشت گفت:

"روی صحنه مردم ایران را به یاد می آورم و آرزو می کنم که روزی بتوانم زیر آسمان ایران برای تمام ایرانیان بخوانم...بعضی وقتها می خواهم این کار را انجام دهم و احساس میکنم که در ایران هستم."

کنسرت دوبی مردم ایران را به سوی موسیقی آزادی شخصی گرایش داد.

در حالی که گوگوش نمی توانست در ایران فعالیت داشته باشد، رییس جمهوری ایران – محمد خاتمی- به او اجازه داد که از کشور خارج شود و فعالیت خود را از سر گیرد. درضمن گروه های اسلامی به خاطره حرکت مردم به سوی دنیا گرایی نگرانی شدیدی داشتند.

گوگوش به الاهرام گفت:

"همینکه من اجازه دارم در خارج از کشور برای مردم بخوانم جای امیدواری دارد."

________________________________________________-

در پست قبل تعدادی از دوستان نظراتی دادند که تشکر میکنیم . در پاسخ باید بگم که خود ما نیز با جمله "گوگوش ترانه آقا جون را برای آیت الله خمینی خوانده است " مخالفیم، چرا که خود گوگوش در مصاحبه ای که با هما احسان داشت به صراحت این موضوع را تکذیب می کند.

ما نیز مقابل متن تذکری را نوشتیم که این متن درست برگردان متن روزنامه می باشد.

با تشکر از همه شما بازدید کنندگان محترم

مدیریت وبلاگ

Free Image Hosting - www.supload.com

Thursday, February 14, 2008

تلخ و شیرین زندگی گوگوش


به وسيله كريس هدگز
نيويورك تايمز
تهران -زماني كه آيت الله روح الله خميني به ايران برگشت-، در پيروزي انقلاب بعد از 1979 رژيم سلطنتي شاه بر انداخته شد.... گوگوش كه در اكثر كشورها آوازه خوان معروفي بود قول داد كه آوازي بخواند كه به عنوان سرودي براي جنبش انقلاب اسلامي باشد اما آيت الله اعلام كرد كه نمي خواهد ترانه گوگوش ( آقا خوبه – آقا جونه ) را بشنود. بنابر اين او دستور داد كه همه ي خواننده هاي زن از فعاليت دست بردارند و سكوت كنند و آنها را تهدید کرد که فکر چاپ پوستر و ضبط کاست را به خود راه ندهند. -متن اصلی روزنامه , بدون تحریف- بازيگران زن نيز به وسيله ي دولت ستيزه گر جمع آوري شدند و آنها را سركوب كردند. محل هاي تفريحي كلابها و كاباره ها( ميكده ها) كه آنها در آنجا آواز مي خواندند بسته شدند
نام گوگوش به سرعت نزول كرد و دريافت كه قدغن شده است. همگان اعتراض كردند و نسبت به قدغن خشونت نشان دادند چون گوگوش ديگر هرگز نمي توانست بخواند. 14 سال بعد از آخرين ضبطش گوگوش -كه نام اصلي اش فائقه آتشين است- يكي از معروفترين نشانه هاي مخالفت خود را براي مخالفت با جمهوری اسلامی نشان داد. كاست ها و ديسك هاي گوگوش قاچاق شد و در استديو ضبط كاليفرنيا ضبط شد. بعضي ها تمايل داشتند كاست ها را در ايران ضبط كنند. شعرهاي گوگوش بيشتر از عشق و نا اميدي و تنهايي صحبت مي كنند ولي پايان آثار هنري او خوشبينانه است كه بعضي مواقع پيش طرح يا پروژه نفس گرايي واضح وتام استنو جوانان و جوانان می دانند که گوگوش هنگامی که کودکی نو پا بود توسط امواج رادیویی به خانه های مردم رفت گوگوش تحمل و پايداري كرد ( با وجود اينكه دولت تلاش و كوشش زيادي را براي به زمين كوبيدن و خاموش كردن گوگوش انجام داد) چون عشق گوگوش و ايرانيان خيلي بيشتر از يك عشق عادي بين مردم و يك خواننده بود. انقلاب ايرانيان در ابتدا و در درجه نخست براي يك انقلاب فرهنگي و تربيتي طراحي شده بود. برای ریشه کن کردن فساد این انقلاب را طراحی کردند. قدرت و توان توقف و سكوت گوگوش بسيار نيرومند است. به ياد بياوريد كه چگونه به طور ناشايست رهبران يا كساني كه تريبون داشتند اعلام مي كردند چطور حتي ميتواني درباره ي اين زن (گوگوش) از من سوال كني؟
يك خانم ايراني طرفدار حكومت پارلماني ( نماينده مبارز) گفت (رجايي خراساني با عصبانیت) مردم ايران، بعد از انقلاب، نمي خواهند چيزي درباره گوگوش بشنوند ... او نادان و بي سليقه بود. گوگوش یک نقش مرکزی برای ساختن پلی برای نزدیک شدن هرچه بیشتر ایرانیان به تاجیک ها بود. زماني كه نماينده جديد و اخير ايرانيان به جمهوري تاجيكستان سركشي كرد، رهبران آنها مجبور شدند به عنوان صاحب منصب هاي تاجيكستان با ايرانيان جلسه اي بگذارند و با آنها به گفتگو بپردازند. ظاهرا" آنها به احترام گذاشتن به ايرانيان معتقد بودند. صاحب منصب جمهوري تاجيكستان براي وزراي ايراني يك ترانه از گوگوش را گذاشت و از آها خواست كه در ملاقات بعدي اين خواننده را با خودشان بياورند. تلویزیون ملی تاجیکستان از سران ایران خواست که اجازه بدهند گوگوش جلوی تلویزیون برای مجله فرهنگ صحبت کند اما با مخالفت سران مملکتی روبه رو شد. پس گوگوش به صورت پانتومیم تبلیغ را اجرا کرد. بعد از فيلم صامت و بي صدا سرتاسر تلويزيون تاجيكستان شعله ور شد و به آنها روشنايي داد. سران جمهوری اسلامی گوگوش را براي پرسيدن سوالهايي فرا خواندند. یکی از دوستان نزدیک گوگوش که می خواست نامش مخفی بماند می گوید که گوگوش برای همان چند ثانیه تبلیغ مبلغ بسیاری را به دولت ایران پرداخته بود. بسیاری از آخوندها از این که نتوانستند نام گوگوش را در قدغن نگه دارند بسیار خشمگین بودند
بعضي از طرفداران گوگوش او را جي جي مي خوانند. او الان 42 سال دارد و در تهران به تنهايي زندگي مي كند. او اجازه ي مصاحبه ندارد. خوانندگي را از سن 3 سالگي شروع كرد، زماني كه پدرش از روسيه آمد و مهاجرت كرد، با او ( گوگوش ) رقص آذربايجاني را به صورت گروهي انجام مي داد
گوگوش منظم و با قاعده براي بچه ها رده سني 6 سال بر روي شوي راديويي ملي آواز مي خواند
اولين فيلم او زماني كه 8 سال داشت با نام "بيم و اميد" ساخته شد و زماني كه او اولين ترانه خود را ضبط كرد 15 سال داشت و در سن 17 سالگي با يك مالك كاباره ازدواج كرد و هم اکنون از او یک پسر دارد. براي پسرش شعری اختصاصي به نام لالايي خوانده است. اكثر ايرانيان شعر لالايي را مي دانستند و آن را تكرار مي كردند. پسر گوگوش نیز به آمریکا تبعید شده. شاید ناراحت کننده ترین موضوع در مورد گوگوش این است که او حرفه ای بود و مردم از او سوء استفاده می کردند
یک روانشناس ایرانی از پدر گوگوش -كسي كه گوگوش را به يك ستاره ي خردسال تبديل كرد-، درباره ي شوهرش كسي كه زندگي را براي او بنا كرد و رهبران ايران صحبت مي كند. دوستانش كه اغلب زمانشان را با گوگوش سپري مي كنند مي گويند گوگوش اغلب افسرده و گوشه گير است. يك موزيك دان و دوست نزديكش مي گويد: اغلب پشت پيانو می نشیند و ترانه هاي قديمي را می خواند
اين رژيم زندگي او را مختل كرد و روند ترقی او را در اوج متوقف کرد
متن بالا ترجمه ی دقیق روزنامه بود٬ امیدوارم از خواندنش لذت برده باشید *
صحت این مطلب قبلا در مصاحبه ی گوگوش با خانم هما احسان تکذیب شده است

Free Image Hosting - www.supload.com